loading...
✿ زبــــان انــگـــلیســی ✿
حمید رضا دهقان بازدید : 331 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)
At a Hotel

در هتل

 

Bell hop or bell boy

پیشخدمت، شخصی که به هنگام ورود شما به هتل، چمدانهای شما را حمل می کند و به درخواستهای شما رسیدگی میکند.

 

The bell boy put our suitcases on the cars as we got out of the taxi and entered the hotel.

پسر خدمتکار چمدانها را به محض پیاده شدن ما از تاکسی و ورود به هتل برداشت.

 


To check in

این عمل در ابتدای اقامت در هتل انجام میشود. وقتی شما اتاق رزرو کردید باید برای گرفتن کلید ثبت نام کنید.

 

What is the earliest time we can check in at your hotel?

نزدیک ترین زمان برای ثبت نام اتاق هتل کی است؟

 


To check out

این عمل در پایان اقامت شما انجام می شود. وقتی شما تسویه می کنید، هزینه ی هتل را می پردازید و کلیدها را تحویل میدهید.

 

Don’t forget to turn in your key when you check out.

یادتان نرود که هنگام تسویه حساب کلید را تحویل دهید.

 


Room service

در بیشتر هتل ها معمولا با هزینه های بالا، غذا را به اتاق می آورند.

 

I don’t feel like going out for dinner. Let’s stay in and order room service.

من حوصله ی رفتن به بیرون برای شام را ندارم. بهتر است سفارش سرویس اتاق را بدهیم.

 


Wake up call

تماس تلفنی است که توسط هتل به منظور بیدار باش برای رسیدن به یک جلسه یا پرواز برقرار می شود. شما می توانید تماس بیدار باش را از پذیرش درخواست کنید.

 

I don’t want to miss my flight tomorrow, so I’m going to ask for a wake up call at 5 am.

نمیخواهم پرواز فردا را از دست بدهم بنابراین میخواهم درخواست تماس بیدار باش در ساعت 5 صبح را بدهم.

 


Maid

خدمتکار، خانمی که بعد از ترک شما اتاق را تمیز می کند.

 

John left a tip for the maid when he checked out of his hotel.

جان زمان تسویه به خدمتکار هتل انعام داد.

 

 


To book a room

به رزرو اتاق هتل از پیش می گویند.

 

If you visit New York City in the summer, you should book a room in advance because it’s a busy time of year in the Big Apple.

اگر شما در تابستان از شهر نیویورک بازدید می کنید،باید از پیش اتاق رزرو کنید، چون در هتل Big apple از زمانهای شلوغ سال است.
 

 

 

At the Airport

در فرودگاه

 

Shuttle bus

اتوبوس کوچکی که شما را از یک ترمینال به ترمینال دیگری می برد.

 

We got off the plane and jumped on a shuttle bus to get to other terminal for our connecting flight.

از هواپیما پیاده شدیم و سوار اتوبوس خطی شدیم که به پرواز دیگرمان برسیم.

 


To take off

به برخاستن هواپیما از زمین و شروع سفر می گویند.

 

What time does your plane take off tomorrow?

فردا چه ساعتی هواپیمایتان برمیخیزد؟

 

 


To touch down

لحظه ای که هواپیمایتان با باند فرودگاه برخورد می کند و برای بار اول به مقصد می رسد.

 

When we touched down in L.A., I turned on my cell phone to get my messages.

وقتی در فرودگاه لوس آنجلس فرود آمدیم، تلفن همراهم را روشن کردم تا پیغام هایم را دریافت کنم.

 


To have a layover

وقتی در یک فرودگاه توقف می کنید و هواپیمایتان را برای رسیدن به مقصد نهایی عوض می کنید.

 

Mary has had a long day. She had a layover in New York on her way home to Boston.

ماری روزی طولانی داشته.او در نیویورک برای رسیدن به خانه اش در بوستون توقفی داشته است.

 


To see someone off

بدرقه کردن کسی که در حال رفتن به مسافرت است.

 

Dan’s mom saw him off this morning at the airport.

مادر دان امروز صبح او را در فرودگاه بدرقه کرد.

 


Red-eye

پروازی که در اواخر شب انجام می شود و بعد از صبح به مقصد می رسد.

 

The cheapest and most convenient flights across the United States are usually red-eyes.

ارزانترین و راحتترین پروازها به مقصد ایالات متحده معمولا پرواز شب هستند.

 


Elbow room

فضایی در هواپیما بین محل استراحت شما و همسایه تان.

 

There is only one airline that offers enough elbow room.

فقط یک خط هوایی وجود دارد که فضای کافی برای استراحت دارد.

 


To set off

زمانی که شما سفری را شروع می کنید.

 

When did you set off on your journey around the world?

چه زمانی عازم سفر دور دنیا می شوید؟

 


Baggage claim

جایی است که بعد از پیاده شدن از هواپیما میتوانید چمدانهای بررسی شده را بردارید. نام دیگرش Luggage carousel است.

 

After everyone got off the flight they went down to the baggage claim to get their luggage.

بعد ازاینکه همه از هواپیما پیاده شدند به طرف محل تقاضای چمدان رفتند تا اسبابشان را تحویل بگیرند.
 

 

 

On Public Transportation

در وسایل حمل و نقل عمومی

 

در حمل و نقل عمومی نامهای زیادی برای سفر با قطارهای زیر زمینی در ایالات متحده وجود دارد که عبارتند از:

The subway (New York City)

The T (Boston):

BART (San Francisco)

The Metro (Washington, D.C)

 


To hop on the subway

به معنی سریع سوار شدن در قطار یا مترو است.

 

Instead of hailing a cab, you should hop on the subway to get to 42nd street.

به جای تاکسی خبر کردن، سریع سوار مترو شو تا به خیابان چهل و دوم برسی.

 


Fare

کرایه، مقداری پول برای گرفتن بلیط مترو یا اتوبوس است.

 

The fare for one ride on the T in Boston is $2.50.

کرایه ی مترو در بوستون 2.5 دلار است.

 


Turnstile

دری است که معمولا در ورودیه ی متروها وجود دارد و اجازه ی عبور یک نفر را در آن واحد می دهد.

 

You can’t get through the turnstile without swiping your card.

شما بدون کشیدن کارت نمی توانید از ورودیه ی گردان در مترو بگذرید.

 


Local train

قطار محلی (در تمام ایستگاهها توقف می کند.)

 

To get from Union Square to 28th street, you should take a local subway.

برای رفتن از میدان Union به خیابان بیست و هشتم باید سوار متروی محلی شوی.

 


Express train

یک قطار سریع السیر که فقط در ایستگاههای خاصی توقف می کند و معمولا ایستگاههای شلوغی هستند.

 

The downtown express train will get you from 86th street to 59th street in a few minutes.

قطار سریع السیر مرکز شهر تا چند دقیقه ی دیگر از خیابان هشتاد و ششم به خیابان پنجاه و نهم می رسد.

 


Uptown train Downtown train

این نام ها نشان دهنده ی مسیری است که یک متروی خاص در نیویورک حرکت می کند.

 

Where can I get an uptown train?

کجا می توانم سوار قطار بالا شهر شوم؟

 


Inbound train/ Outbound train

این نامها نشان دهنده ی مسیری است که یک مترو در مسیر ویژه ی بوستون حرکت می کند.

 

To get from Harvard Square to Boston Common, you need to take an inbound Red Line T.

برای رفتن از میدان Harvard به روستای بوستون، باید سوار مترویRed line  شوید.

 


To swipe your card

کشیدن کارت، شما کارتتان را برای ورود به مترو در ماشین کارت خوان ورودیه می کشید

 

Many tourists have trouble swiping their fare card in the New York City subway.

اکثر جهان گردان در کشیدن کارت کرایه مترو در شهر نیو یورک مشکل دارند.

 


To hail a cab

تاکسی گرفتن، با خبر کردن راننده تاکسی برای سوار شدن در آن

 

It’s almost impossible to hail a cab when it rains.

معمولا در زمان های بارش باران تاکسی گرفتن غیر ممکن است.

 


A cabbie

به راننده تاکسی می گویند

 

Cabbies in New York don’t like to make trips to Brooklyn because they think it’s a waste of time.

در نیو یورک راننده تاکسی ها علاقه ای به رفتن به Brooklyn ندارند چون به نظرشان وقت تلف کردن است.
 

 

 

On the Road

در جاده

 

Neck of the woods

به معنی منطقه، ناحیه یا همسایگی است

 

I will call you when I get to your neck of the woods.

وقتی به نزدیکی های شما رسیدم تماس میگیرم

 


To make a pit stop

توقف کوتاهی برای صرف غذا، نوشیدن یا حمام کردن

 

Can we make a pit stop at the next exit? I want to grab a snack.

آیا در خروجی بعدی می توانیم برای مدت کوتاهی توقف داشته باشیم؟ می خواهم یک خوراکی بگیرم.

 


To hit the road

آغاز کردن یک سفر

 

Come on, let’s hit the road. It’s already 10am and we need to be there by 2pm.

زود باش بیا بزنیم به جاده. الان ساعت 10 صبح است و تا 2 بعد از ظهر باید آنجا باشیم.

 


To take a road trip

به مسافرتی که با ماشین و برای چند ساعت، یا حتی چند ماه انجام میشود میگویند.

 

We took a month-long road trip around the United States when we were in college.

وقتی دانشجو بودیم مسافرت یک ماهه ای را با ماشین دور ایالات متحده رفتیم.

 


To fill it up

به پر کردن کامل باک می گویند.

 

A: How much gas do you need?

چقدر بنزین نیاز دارید؟

B: Just fill it up, please!

پرش کنید لطفا!

 


To hit the open road

به شروع یک مسافرت با ماشین می گویند.

 

After a weekend of classes, he was happy to leave and hit the open road.

بعد از یک هفته  کلاس های پشت سر هم، برای رفتن به مسافرت با ماشین بسیار خوشحال بود.
 

 

 

General Travel Vocab and Expressions

اصطلاحات عمومی و واژگان سفر

 

To get away

به رها شدن از زندگی روزمره و شروع یک سفر می گویند.

 

I have been working too hard this summer. I really need to get away.

من تمام طول تابستان را سخت کار کردم و نیاز به یک استراحت دارم.

 


To be homesick

به زمانی می گویند که در مسافرت هستید و دلتان برای خانه تنگ شده باشد.

 

The kid was homesick after two weeks at camp.

آن بچه بعد از دو هفته اقامت در اردوگاه دلش برای خانه تنگ شده بود.

 


Souvenir

چیزهایی که در سفر برای یادآوری خاطرات سفر میخرید را می گویند.

 

I bought a scarf as a souvenir when I went to France.

وقتی به فرانسه سفر کرده بودم یک روسری به عنوان سوغاتی خریدم.

 


To have itchy feet

وقتی شما اوقات سختی را در اقامت در جایی میگذرانید و خواستار سفر کردن و دیدن مکان های جدید هستید، می گویند که شما یک جا بند نمی شوید.

 

My friend Joe can’t stay in one place. He is always moving around. He has itchy feet.

دوستم جو نمی تواند در یک مکان بماند و همیشه دوست دارد به جاهای مختلف برود و یک جا بند نمی شود.

 


Off the beaten path

 مکانی که معمولا کسی به آنجا سفر نمی کند،
دور افتاده

 

I don’t like to visit the usual tourist attractions. I prefer to go to places that are off the beaten path.

من زیاد به جاذبه های توریستی شناخته شده علاقه ندارم. ترجیح میدهم به مکانهای دور افتاده سفر کنم.

 


To travel light

سبک سفر کردن، بدون بار و بنه مسافرت کردن

 

If you go hiking this summer, remember to travel light.

اگر این تابستان قصد رفتن به پیاده روی داری، بدون بار و بنه برو.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    درباره وب

    سلام
    اینجانب حمید رضا دهقان دبیر زبان انگلیسی دبیرستان نمونه رشد ورامین می باشم.
    این وبلاگ آموزشی را برای استفاده ی تمامی دانش آموزان گرامی و دبیران ارجمند طراحی کرده ام .امیدوارم با نظرات سازنده همیار ما باشید.

    دیکشنری آنلاین
    دیکشنری آنلاین(Translate)

    آمار سایت
  • کل مطالب : 53
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 144
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 148
  • بازدید ماه : 536
  • بازدید سال : 4,783
  • بازدید کلی : 268,489
  • تقویم
    خط سفید