loading...
✿ زبــــان انــگـــلیســی ✿
حمید رضا دهقان بازدید : 196 جمعه 09 اسفند 1392 نظرات (0)

اصطلاح شماره 8

Get off someone's back

معني: دست از سر کسي برداشتن

 

- Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. 
- Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. 
- You've been studying for a long time. Why don't you take a break?
- Get off my back! I can't go anywhere!
- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished.

- هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده مي‌کنم. امشب نمي‌تونم بيام.
- تو خيلي وقته که داري درس مي‌خوني. چرا يک کم استراحت نمي‌کني؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمي‌تونم بيام!
- باشه، ديگه اذيتت نمي‌کنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي.

 

 

اصطلاح شماره 9

People who live in glass houses shouldn't throw stones

توضيح: وقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.

 

Janet has often criticized her friend, Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones, but it didn't do much good. Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment on other people when she is just as bad as they are.

 

جانت هميشه دوستش لوئيس را بخاطر اينکه با سرعت زياد رانندگي مي‌کند، سرزنش مي‌کند، درحاليکه خودش بخاطر سرعت غيرمجاز گواهي‌نامه‌اش توقيف شده است. لوئيس يک دفعه سعي کرد به او بگويد که وقتي خودت هم مقصر هستي نبايد ديگران را سرزنش کني، اما اين زياد فايده نداشت. جانت اين حقيقت را قبول نکرد که نبايد در مورد ديگران حکم صادر کند وقتي که به اندازه آنها مقصر است.

اصطلاح شماره 10

Fishy

معني: عجيب، مشکوک

 

When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on. He called the central office and explained to his superior that he thought something  strange and suspicious was occurring.

وقتي نگهبان نوري را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسيد که چيز مشکوکي در حال اتفاق افتادن بود. او با دفتر مرکزي تماس گرفت و به مافوقش گفت که به گمان او چيز عجيب و مشکوکي در حال وقوع بود.

اصطلاح شماره 11

Go to the dogs

معني: مخروبه شدن
 

-Have you seen their house lately? It's really gone to the dogs
-It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new.

-اخيراً خانه آنها را ديده‌اي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است.
-اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که مي‌تواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد.

 

اصطلاح شماره 12

All thumbs

معادل فارسی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا
 

- Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress.
- Sure. Let's see if I can do it for you.
- I guess I'm all thumbs because I'm so nervous. I'm already late for my date.
- Well, I suppose that being so nervous would make you clumsy and awkward.
But don't worry, I'm sure your date will wait.

- هي، بی. مي‌تونی کمکم کنی؟ فکر نمی‌کنم بتونم دکمه‌های عقب لباسم رو ببندم.
- البته. بزار ببينم مي‌تونم اين کار رو برات بکنم.
- فکر کنم دست و پا چلفتی شدم آخه خيلي عصبی هستم. الآن برای قرار ملاقات ديرم شده.
- خب، گمان کنم عصبی بودن تو رو اينقدر بي‌دست و پا می‌کنه. اما نگران نباش، مطمئنم که دوستت منتظر می مونه.

 

اصطلاح شماره 13

Not to have a leg to stand on

توضيح: دليلي براي اثبات سخن خود نداشتن
 

He won't have a leg to stand on unless he can prove that ...

او دليلي براي اثبات گفته خود نخواهد داشت مگر اينکه بتواند ثابت کند که ...
 

Without evidence, we don't have a leg to stand on.

بدون مدرک ما هيچ دليلي براي اثبات گفته خود نداريم.

 

 

اصطلاح شماره 14

Shake a Leg

معني: شتاب کردن، عجله کردن

- Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg!
- I'll be finished in a minute. Be patient.
- You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show.

- مري، تو هميشه کلي طول مي‌کشه که خودت رو آرايش کني. بجنب ديگه!
- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم مي‌شه. صبر داشته باش.
- بايد عجله کني، وگر نه براي ديدن آخرين نمايش به موقع نمي‌رسيم.

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    درباره وب

    سلام
    اینجانب حمید رضا دهقان دبیر زبان انگلیسی دبیرستان نمونه رشد ورامین می باشم.
    این وبلاگ آموزشی را برای استفاده ی تمامی دانش آموزان گرامی و دبیران ارجمند طراحی کرده ام .امیدوارم با نظرات سازنده همیار ما باشید.

    دیکشنری آنلاین
    دیکشنری آنلاین(Translate)

    آمار سایت
  • کل مطالب : 53
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 144
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 141
  • بازدید ماه : 529
  • بازدید سال : 4,776
  • بازدید کلی : 268,482
  • تقویم
    خط سفید